- پشت دوتا
- پشت خمیده
معنی پشت دوتا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زدن با پشت دست بپشت دست کسی، دستکش بی پنجه زنان
پیری که پشتش خمیده باشد، پیر خمیده پشت
کف دست: (نسوزد کسیرا تب دیگران مگر پشت دستی که ساید بر آن) (خسرو دهلوی) یا پشت دست بر زمین نهادن (گذاشتن)، کمال فروتنی نمودن زاری و فروتنی کردن، یا پشت دری بر کندن، یا پشت دست خاییدن، پشیمان شدن افسوس خوردن ندامت تحسر تاسف. یا پشت دست داغ کردن، خود را ملزم بعدم تکرار کاری یا گفتاری کردن، یا پشت دست زدن، زدن با پشت دست. یا پشت دست کندن، یا پشت دست گزیدن، (مصدر)